جزیره

Saturday, February 28, 2004

سلام سلام خانومی
راست میگی ؛ خیلی وقته که به این بیچاره سر نزدیم
در مورد ادکلن و لباس که حرف زدیم ؛ بازم میگم ایرادی ندارم بشرط اینکه شبیه ژل موی سر نشه (نع رو که یادت هست ..... )
بازم واسه نع نع معذرت میخوام . حال و وضعت هم که روبه راه نبود ؛ منم نع نع گفتم .
حالا خوبه که بع بع نکردم ....
واسه شب زنده داری هامون که حرف و حدیث کاکائو من درسته ولی در مورد کاکائو تو ... کاملا حق با تو هست . بنظرم من نسنجیده عمل کردم .
سعی میکنم خود دار باشم . قوقوقول میدم .

Thursday, February 26, 2004

سلام بعد مدت ها اومدم خيلي دلم براي وب لاگمون تنگ شده بود مرحله دوم هم مثل مرحله اول خيلي سريع داره پيش مي ره و ما داريم با رويه همديگه بيشتر آشنا مي شيم ولي با اين حال كار خيلي سختيه كه به خواهي نيمه دوم خودت رو انتخاب كني و در كنارش بهترين لحظه ها رو داشته باشي اون شب شام به من خيلي خوش گذشت و ميشه گفت عالي بود ديشب كه بماند با تمام كارها ئي كه هر دوتامون داريم ولي شب ها و با هم بودن رو دوست داريم شايد اين شب زنده داري ها يكي از بهترين راه هاي باشه كه ما بتونيم همديگه رو سريعتر بشناسيم رضا جون مي شه يك ادكلن خوش بو بريم بخريم چون من عاشق بوي ادكلن هستم ساعت هاي 3:30 - 4 رو فراموش نكن وسعي كن فعلا به كاكائو بيشتر از چيزهاي ديگه فكري كني اميدوارم اين هفته سخت كارهات رو به خوبي انجام بدي و در 14 اسفند هم مثل هميشه سر بلند بيرون بياي مواظب خودت باش

Saturday, February 21, 2004


جون من این عکس ببین
آخر عکس ها است
بیا برم اصفهان یه عکس باحال زیرش بندازیم


فائزه جان واقعاً متاسفم که امروز خواب موندی



Friday, February 20, 2004


فائزه میخواد یه عکس خوشگل بذاره .....
چطوري خوبي امروز با مامان رفتم بيرون بلوز قشنگ خريدم كه مي پوشم مي بيني يك خبر جالب اينكه سيني ها روي كسي كه ازش خريديم مي بره منوچهري و احتياج به بردن من نيست يادت باشه به من هم ياد بدي كه چي جوري مي تونم برات عكس بفرستم رضا از عكس قشنگي كه برام فرستادي متشكرم هيچ وقت از زندگيم رو فكر نمي كردم كه خواستگاري اين طوري داشته باشم و با طرف مقابلم اين قدر زود دوست شم و دو هفته اي ره صد ساله بريم اگه تونستي اون عكس هاي عروسي رو برام بفرست مهموني فردا هم اميد وارم خيلي بهت خوش بگذره و سوغات هاي خوب بگيري الان ساعت 1:00 هست . مواظب خودت باش

Thursday, February 19, 2004

میدونم
میدونم که این اصلاً یک وبلاگ سیاسی نیست ولی باور کن نتونستن جلوی خودمو برای نذاشتن این کاریکاتورها بگیرم





نگران نباش عزیزم
نگران نباش عزیزم

Wednesday, February 18, 2004

شبت بخیر عزیزم
بازم شرمنده برای امشب
برای جمعه هم برنامه ریزی میکنیم
برات یه هدیه دارم
email hato check kon
خوب بخوابی
...........
با عرض معذرت ولی باید یک بوسه شب بخیری بگیری ، دخلم درامد که همچین عکسی پیدا کنم

Tuesday, February 17, 2004

سلام چطوري خوبي ديشب خوابت مي اومد خسته بودي عادت به تلفن حرف زدن نداشتي عجب روزگاريه خيلي با حاله كارهائي انجام مي دي كه اصلا فكرش رو هم نمي كردي اره زندگي همينه ديگه اگه جمعه صبح با حليم موافقي به من بگو چون من حليم خوري رو خيلي دوست دارم ديشب از اين كه در مورد هر كتابي كه حرف مي زدم اطلاعات داشتي خيلي خوشم اومد من علم و دانش رو خيلي دوست دارم عاشق ادامه تحصيل هستم و در چند سال اينده درس خواهم خواند براي همين هم دوست دارم تو درس بخوني و حتي اگه بخواي ذكترات رو هم بگيري تشويقت مي كنم چون با ارزش هست واقعا از خدا مي خواهم امتحاناتت رو هر امتحاني كه تو زندگي داري رو سر بلند بيرون بياي اخش چقدر تونستم بنويسم چون سر كار خيلي سخته الان من منتظرت هستم كه بياي و با هم به بيرون برويم تازه شرط بندي هم كرديم كه من برنده هستم مواظب خودت باش اگه وقت كردي يك افتخاري هم به تخت بيچاره ات كه سال دوازده ماه تو رو نمي بينه بده در پايان اميدوارم خدا به هر دوتامون كمك كنه كه با چشم باز حركت
كنيم . شب بخير خوابهاي خوب ببيني پسر خوب
ای وای
ای داد
ای بیداد
ای ایها الناس
تبلیغ هم فقط تبلیغ انتخابات ایران
بشتابید .... همه جورش رو داریم
واقعا که دیگه این آخوندها شورش رو در آوردند.



حالا چند تا سوال تستی
این دختر خانم با اون نامزد انتخاباتی چه نسبتی داره ؟؟؟
1- دخترشه که باباش خیلی باحاله
2- آبجی اش هست که خان داداشش خیلی خیلی باحاله
3- دوست دخترشه واسه خالی نبودن عریضه
4- نامزدشه که آخر مرامه
5- اصلا زنشه . دهه به شما چه که به زن مردم گیر میدین
6- ......
7- و یا این خانم یک چهره خیلی آشنا است از آنهایی که چند روز پیش توی کوی برزن میگفتند خانم حجابتون را رعایت کنید و الان به این شکل و شمایل درآمدند .

Monday, February 16, 2004

در مورد گل که اصلاً قابل شما رو نداشت . بازم شرمنده که یه کم بی عرضه هستم .....
در مورد وقت هم حق با تو هست خیلی فکر کردم ، راه حل هاش آسونه ، ولی انجامش یه ذره زمان می بره ، میدونی هنوز برای اجراش به اندازه کافی باهات راحت نیستم.
ولی سلمانی رو چشم
اینم چند تا عکس از رضای بدقول که باید بره قیچ قیچ موهشو کوتاه کنه .




اینم یک مقاله جدی جدی جدی جدی
بامزه هست که تو قرن 21 هنوز دنبال یک خال موی بیرون افتاده باشیم .....

قابل: پوشش سر و گردن مستحب است

پوشش بدن را لازم مي شمارم، ولي پوشش سر وگردن رامستحب شرعي مي دانم
اين جمله، بخشي از پاسخ حجت الاسلام احمد قابل به سه سئوال درباره پوشش سر، ازدواج با غيرمسلمانان است. وي درباره ازدواج با غيرمسلمانان هم نوشته است: معتقدم كه ازدواج دائم با اهل كتاب نيز جايز است. بلكه ازدواج باهر انساني كه اخلاق انساني را در حد متعارف مراعات ميكند ورفتاري عقلاني دارد را جايز مي دانم. گرچه بهتر است با همفكران وهمكيشان ازدواج دائم صورت گيرد.
آنچه مي خوانيد، نوشته حسين خداداد و پاسخ کامل احمد قابل است:

جناب آقاي احمد قابل كه يكي از شاگردان نزديك ايت الله منتظري مي باشد و براي سئوالهاي ديني در اينترنت از طرف ايت الله منتظري معرفي شده است و دكتر محسن كديور ايشان را دانشمند اسلام شناس معرفي كرده است متاسفانه در سالهاي اخير مورد حمله تحجر و محافظه كاران قرار گرفته است و حتي محكوم به زندان شدند. خانواده وي هيچ اطلاعي نداشتند كه وي در كجا زندان شده است و با كوشش و تلاش بسيار موفق شدن محل زنداني شدن وي را پيدا كنند. ايشان نوشتار بسيار در روزنامه هاي كشور دارد و نوشتار وي در روزنامه شرق بسيار خواندني است و اي ميل ايشان نيز آنجا موجود است. نوشتار(( فقه، كاركردها و قابليتها)) كه در چند قسمت در روزنامه شرق چاپ گشت كه ايشان چنين مي نويسند: فراواني مستندات و ادله قرآني و روايي در خصوص (( حجيت عقل عرفي در احكام شرعي)) و يا (( امضايي بودن احكام معاملي)) و ممنوع بودن انسان ها از عمل به هر حكم يا سخني كه بر خلاف عقل و فهم آدمي است و تقبيح رفتار هاي غير خردمندانه، چندان است...
دانشمند عزيز جناب آقاي قابل كه در سياست نيز يكي از برجسته ترين افراد جبهه مشاركت است و همچنين سخنان وي در مورد حقوق زنان در اسلام باعث شد كه كيهان و حتي سايتهاي اينترنتي محافظه كاران با ايشان ستيز كنند ولي ايشان در اين راه همواره مقاوم است و ايستادگي مي كند. ايشان به چند پرسش جواب دادند كه براي مطالعه عموم منتشر مي گردد.
حسين خداداد
Hosseeinkhodadad@hotmail.com


به نام خدا
دوست عزيز،جناب آقاي خداداد،سلام بر شما.
۱-در مورد ذبايح اهل كتاب(يهوديان ،مسيحيان،صابئيان،زرتشتيان)روايت صحيحه از امام صادق(ع)وجود دارد كه بهره گيري مسلمانان از آنها را مجاز ميداند. حتي تصريح ميشود كه آنان ميگويند:«بسم المسيح»وامام(ع)مي فرمايد:«لا باس...اشكالي ندارد،مقصود آنان خداست».
۲-مرحوم شيخ صدوق،پدرش ابن بابويه،استادش ابن وليد قمي وديگر علماي قم وري(در عصر صدوق) صريحا فتوا به حلال بودن ذبايح اهل كتاب داده اند، مستند آنان روايت يادشده در بند «الف» وبرخي روايات ديگر است.
۳-گرچه اكثر علماي شيعه، مقصود آيه «وطعام الذين اوتوا الكتاب حل لكم وطعامكم حل لهم» را حبوبات دانسته اند، ولي فقيه بزرگ «مقداد سيوري» (متوفاي۸۲۶قمري) در كتاب «كنزالعرفان» كه به آيات فقهي قرآن ميپردازد، با اين برداشت مخالفت ميكند وميگويد:«اليوم احل لكم الطيبات...براي بيان حليت حبوبات كفايت ميكند، پس بايد مفادطعام ،غير از حبوبات باشد». من نيز معتقدم كه مفاد طعام ،اعم از حبوبات است
وشامل غذاهاي پخته شده ي آنان نيز ميشود. تنها اگر گوشت خوك وساير محرمات در آن باشد، جايز نيست وگرنه اشكالي ندارد.
۴-از مجموعه ي آيات قرآن وروايات، نتيجه گيري ميشود كه«استفاده ازگوشت ذبح شده ي حيوانات حلال گوشت، توسط هر انساني كه باشد، اگر به قصد تهيه ي خوراك براي خود يا ساير گوشتخواران ذبح شده باشد، حلال است، وتفاوتي بين مسلمان واهل كتاب يا فرد غير معتقد به خدا در اين امر وجود ندارد. تنها در صورتي كه حيواني براي تقرب به غير خدا(مثل بتها يا هر موجودي غير از خداكه مقدس شمرده شود)
ذبح شود،بهره گيري از آن جايز نيست،چرا كه به منزله ي تاييد عقايد باطل وخرافات است،واينكار از نظر شرع مجاز نيست.(وما اهل لغير الله به) (او فسقا اهل لغير الله به- ).
۵-بنده به حكم قرآني (همين آيه)معتقدم كه ازدواج دائم با اهل كتاب نيز جايز است. بلكه ازدواج باهر انساني كه اخلاق انساني را در حد متعارف مراعات ميكند ورفتاري عقلاني دارد را جايز ميدانم. گرچه بهتر است با همفكران وهمكيشان ازدواج دائم صورت گيرد.
از پي جوييهاي شما نسبت به مسائل ديني ،سپاسگزارم.
موفق باشيدوخدا نگهدار.
احمد قابل.........................................۲۴/۱۱/۱۳۸۲.................... تهران


به نام خدا
۱-اصل پوشش عورت ،بر مرد وزن مسلمان واجب است.
۲-فقهاء در مصداق عورت(بخصوص در مورد زنان)اختلاف نظردارند.
۳-اكثريت فقهاءپوشاندن سر را براي زنان مسلمان آزاد( غير برده)لازم دانسته اندو«سروگردن» را نيز ازمصاديق عورت ميدانند.
۴-ابن جنيد اسكافي،از فقهاي نامدار شيعه وهمرديف اساتيد شيخ مفيد،مصداق عورت در زن ومرد را يكسان ومساوي دانسته است.
۵-تمامي فقهاي شيعه(بلكه تمامي فقهاي اسلام)پوشاندن سر وگردن را بر زنان مسلماني كه برده بودند،واجب نمي دانند.بلكه مثل شيخ صدوق وگروهي از علماي قم(در زمان صدوق)پوشش سر را بر زنان برده،حرام مي شمردند.در حاليكه پوشاندن عورت بر آنان نيز واجب بود.
۶-مرحوم«صاحب جواهر»پوشاندن اجزاءبدن(به استثناي صورت،دستها- تامچ -، پاها- تامچ- ،گردن،موي سر)را اجماعي ميداند. يعني در موارد استثنا شده،نظريات فقهاء، مختلف است واتفاق نظري وجود ندارد.
۷-ايشان از قول«علامه طباطبايي» استاد صاحب جواهرو«صاحب مدارك» نقل ميكند كه نظر آنان عدم وجوب پوشش«سر وگردن» است ومينويسد؛«قاضي ابن براج،عدم وجوب پوشش سروگردن را به بعضي از علماي شيعه نسبت داده است.».(ج ۸ ص۱۶۶تا۱۶۹)
۸-صاحب جواهر،نظر خود را اينگونه بيان كرده است؛«پوشاندن موي سر،مطابق با احتياط، بلكه قول قوي تر است». بنا بر اين فتواي صريح بر لزوم آن ارائه نكرده است، بلكه از روي احتياط واحتمال، ابتدائا احتياط كرده وسپس آن را ترجيح داده است.
۹-از مجموع اين بر رسي، روشن ميشود كه مساله ،اختلافي است واجماع مسلمانان در اين امر(پوشش سر وگردن)محقق نشده است.
۱۰-برخي آيات و روايات معتبره نيز وجود دارندكه ظهور در عدم وجوب دارند(مثل آيه ۵۹سوره ي احزاب) گر چه آيات ورواياتي نيز وجود دارند كه لزوم پوشش سر را ياد آوري ميكنند.البته مقضاي جمع عرفي بين دلائل وجوب ودلائل عدم وجوب ،تصرف در مدلول آنها است.اگر به اين قاعده عمل شود، نتيجه ي آيات وروايات نيز مويد عدم وجوب پوشش سر وگردن مي شود و تنها «استحباب» راثابت ميكند.
با توجه به مطالب ياد شده ، بنده مبتني بر دلائل علمي «پوشش بدن را لازم ميشمارم، ولي پوشش سر وگردن رامستحب شرعي ميدانم».
اميد وارم پاسخ پرسش خود را دريافت كرده باشيد .
موفق وپيروز باشيد.خدا نگهدار.
احمد قابل....................................تهران.........................۲۰بهمن۱۳۸۲

از گل رز خيلي قشنگتون متشكرم اميدوارم در مناقصه آن چيزي رو كه مي خواهيد به دست آوريد . چيز مهمي كه مي خواستم
بگم اين بود كه لطفا سر همان ساعتي كه مي گوئيد كارتان را انجام دهيد چون وقت براي من خيلي مهم هست و ارزش وافري دارد 10 اسفند رو فراموش نكنيد اميد وارم قبول شويد لطفا اين دفعه عكس ها رو هم بياوريد كه با هم ببينيم
موفق با شيد

Sunday, February 15, 2004

سلام شب بخیر
الاخره یکی از آژانسها جواب داد . رفیق هم رفیقهای قدیم .
بابا .... شما که میدونید من از رانندگی بدم میاد منو به دفتر میرسونید دیگه چرا برنمیگردونید .LooooooooL
دیشب برای منم فوق العاده بود.واقعا از همصحبتی با تو به وجد میام .
امشب دوست داشتم ولنتاین داشته باشیم ولی راستش خجالت کشیدم . ممکنه تا فردا که بهانه کم خوابی از بین رفت خجالت منم بریزه .



و اینم تاریخچه ساده روز ولنتاین

Every February, across the country, candy, flowers, and gifts are exchanged between loved ones, all in the name of St. Valentine. But who is this mysterious saint and why do we celebrate this holiday?

The history of Valentine's Day -- and its patron saint -- is shrouded in mystery. But we do know that February has long been a month of romance. St. Valentine's Day, as we know it today, contains vestiges of both Christian and ancient Roman tradition.

So, who was Saint Valentine and how did he become associated with this ancient rite? Today, the Catholic Church recognizes at least three different saints named Valentine or Valentinus, all of whom were martyred. One legend contends that Valentine was a priest who served during the third century in Rome. When Emperor Claudius II decided that single men made better soldiers than those with wives and families, he outlawed marriage for young, single men -- his crop of potential soldiers. Valentine, realizing the injustice of the decree, defied Claudius and continued to perform marriages for young lovers in secret. When Valentine's actions were discovered, Claudius ordered that he be put to death. Other stories suggest that Valentine may have been killed for attempting to help Christians escape harsh Roman prisons where they were often beaten and tortured.

According to one legend, Valentine actually sent the first 'valentine' greeting himself. While in prison, it is believed that Valentine fell in love with a young girl -- who may have been his jailor's daughter -- who visited him during his confinement. Before his death, it is alleged that he wrote her a letter, which he signed 'From your Valentine,' an expression that is still in use today. Although the truth behind the Valentine legends is murky, the stories certainly emphasize his appeal as a sympathetic, heroic, and, most importantly, romantic figure. It's no surprise that by the Middle Ages, Valentine was one of the most popular saints in England and France.

اینم راجع به سودابه خانم تپل مپل که امشب حرفش بود برای آفلاین گذاشتم ولی دیدم اینجا بهتره

shahreza_m (12:48:00 AM): salam
shahreza_m (12:48:05 AM): shab be khair
shahreza_m (12:48:25 AM): bande khoda taze harfesh bun
shahreza_m (12:48:31 AM): inam az offlinesh
shahreza_m (12:48:33 AM): valentina_62 (2/12/2004 10:43:15 AM): valentina_62: doste aziz motasefane man dishab hack shodam,,va sobh in pm ro daryaft kardam ****kharetoo_migam (2004-02-12 04:06:55): in id be vasile--------- mahe_zibaei---------- hack shod ****lotfan be khatere inke barat moshkeli pish nayad be man pm nade,,mamnonam

Saturday, February 14, 2004

سلام ديشب شب جالبي بود به خصوص كه شما ركورد شكونديد و تا ساعت سه نصف شب بيدار بوديد ساعت 6:30 كه قرار بود ساعت شماته دارم تماس بگيره فكر كنم خوابش برده بود مواظب خودتون باشيد روز والنتاين مجددا مبارك خوش باشيد

Friday, February 13, 2004

salam khubid khili kosh halam ke tunestam in massege ro send konam webloge khili ghashangie khili khosham umad 1 matnet ke khili amuzande bud v 1 axet ham manaie vagheie khastegari v be khosus marhale 2 ro neshun mide man fekr mikonam in marhale az zendegi khili hasase adam bayad tarafe moghabelesh ro khili beshnase chon sohbet 1 mosaferat kutah nist 1 omr zendegie bayad ba hamie khubi ha v badi ha kenar umad v hamrah bud man chon khodam adame arumi hastam aslan hoselie eghteshash tu zendegi ro nadaram mohemtarin chiz aramesh ehtram v lezat bordan az lahze lahze zendegim hast



film marmulak be onvane behtarin film v bahrame radan behtarin bazigere mard shenakhte shod khili dust dashtam film haie fajr ro miraftam hala sale dige


emruz jome hava khili khube take care


salam for the first i am writing in our weblog i wish it send

Thursday, February 12, 2004

يك ساعت


وقتي كوچك بود روزي پدرش خسته و عصباني از سر كار به خانه آمد . او دم در به انتظار پدر نشسته بود .
گفت : بابا , يك سئوال بپرسم ؟
پدرش گفت : بپرس پسرم . چه سئوالي ؟
پرسيد : شما براي هر ساعت كار چقدر پول ميگيريد ؟
پدرش پاسخ داد : چرا چنين سئوالي ميكني ؟
- فقط ميخواهم بدانم . بگوييد براي هر ساعت كار چقدر پول ميگيريد ؟
پدرش گفت : اگر بايد بداني خوب ميگويم , ساعتي 20 دلار .
پسرك در حاليكه سرش پايين بود آه كشيد , بعد به پدر نگاه كرد و گفت : ميشود لطفاً 10 دلار به من بدهيد ؟
پدر عصباني شد و گفت : اگر دليلت براي پرسيدن اين سئوال فقط اين بود كه براي خريدن يك اسباب بازي مزخرف از من پول بگيري , سريع به اتاقت برو و فكر كن كه چرا اينقدر خودخواه هستي ! من خيلي خسته ام و براي چنين رفتارهاي بچه گانه اي وقت ندارم .
پسرك آرام به اتاقش رفت و در را بست .
پدر نشست و باز هم عصباني تر شد . پيش خودش گفت : چطور به خودش اجازه ميدهد فقط براي گرفتن پول از من چنين چيزي بپرسد ؟ بعد از حدود 1 ساعت آرام تر شد و فكر كرد كه شايد با پسركوچكش خيلي تند و خشن رفتار كرده . شايد واقعا چيزي بوده كه او براي خريدش به 10 دلار نيازداشته . بخصوص اينكه خيلي كم پيش ميايد پسرك از او درخواست پول كند.
پدر به سمت اتاق پسر رفت و در را باز كرد و گفت : با تو بد رفتار كردم . امروز كارم سخت و طولاني بود و همه ناراحتي هايم را سر تو خالي كردم . بيا اين 10 دلاري كه خواسته بودي , بگير .
پسرك خنديد و فرياد زد :متشكرم بابا . بعد دستش را زير بالشش برد و از آن زير 2 اسكناس 5 دلاري مچاله شده درآورد. پدر وقتي ديد پسر خودش پول داشته , دوباره عصباني شد و گفت : با اينكه خودت پول داشتي چرا دوباره تقاضاي پول كردي ؟
پسرك گفت : براي اينكه پولم كافي نبود ولي الان 20 دلار دارم . بابا , آيا ميتوانم يك ساعت از كار شما را بخرم تا فردا يك ساعت زودتر خانه بياييد و با ما شام بخوريد ؟!

گفتم شاید دلت میخواست اینها رو تو وبلاگ بنویسی.

salam chetori man shorue in kar ro tabrik migam
in kar be ashenaii ma ham komak mikone omidvaram
betunim khili khub ham dige ro beshnasim ruzegar be
kamet bye



خوب فائزه خانم اینم از لج کردن ما ....
بنظرم باید زودتر به این وبلاگ خان یه نظم و ترتیبی داد
ممکنه از بی نظمی های من عصبانی بشه
....
باور کن نتونستم جلوی خودمو واسه این عکس بگیرم . خیلی وصف حاله
آهان دست گرفتن مثل این عکس

یا مثل این یکی

کنار دریا به سبک اسلامی




به به
عجب عکسی شد به این میگن یه خواستگاری توامان با گفتگو از فاصله دور .....
بابا
یه کم نزدیکتر شاید دلتون خواست دست همو بگیرین
کسی چه میدونه ....
LOOOOOOOOL
امشب لج کردم که تو این وبلاگ عکس باشه
.....

Wednesday, February 11, 2004

بلاخره اون تبلیغ مسخره بالای صفحه رو فرستادم پی کارش
اصلا چه معنی میده ...
ولی خودمونیم ها کارم اصلا اخلاقی نبود.
امتحان برای دو کاربر ؟؟؟
شرمنده که در دسترس نبودم. تازگیها شهرک اصلا خوب آنتن نمیده.
سیستم نظر خواهی هنوز درست کار نمیکنه
فعلا باید بیای و بنویسی
وبلاگ خودته اونوقت میخوای نظر بدی

Tuesday, February 10, 2004

حالا برنامه ریزی برای تنظیم وبلاگ
1- ایجاد سیستم نظر خواهی
2- گذاشتن عکس در وبلاگ
3- حذف تبلیغ بالای صفحه وبلاگ . (البته میدونم که کار درستی نیست و سایت بلاگر فقط به دلیل همین تبلیغات که مجانی شده ولی بازم .... )
4- تغییرات گرافیکی در صفحه وبلاگ .
اوضاع خیلی هم بد نیست سریعتر از اون چیزی که فکر میکردم وبلاگ ساخته شد .آخه یکی نیست بگه مرض داری برو به Persian Blog مثل آدم وبلاگ بساز همه فکراشو یکی دیگه کرده تو فقط بشین بنویس و بخون .
.....
چیکار کنم که مرض دارم خودم همه کارو انجام بدم .
Now Persian Template ....
Hi.
This is for Test.
سلام
آزمایش فونت فارسی.