جزیره

Sunday, February 27, 2005

يديشب من خوراك بادمجان وژله بستني درست كردم كه فائقه هم اومد و همگي با همديگه خورديم و3 تا عكس ها ي عروسي را انتخاب كرديم تا تا امروز ببري به محمدي بدي كه براي ما بزرگ كنه عسل جان يك عكس هم بزار همش من دارم وب لاگ مي نويسم و كوجولومون رو بزرگ مي كنم دوست دارم تا آخر عمرم اين روز ادامه بدم دوست دارم فائزه

Wednesday, February 23, 2005

سلام عزيز دلم دلم تنگ شده بود اومدم به دفتر چه خاطراتمون يك سري بزنم تو رو خدا يك چند تا عكس توش بزارش عاليه جواب مي ده تا حالش رو ببريم تا 11 روز ديگه هم 16 اسفند مي شه كه شب خاطره انگيزي براي هر دومون بوده يادش بخيرديشب بابا جونم از دبي اومده بود و براي ما كلي سوغات آورد .ديشب موقع خواب كلي من خاطرات گذشته رو تكرار مي كردم پيتزا ونوس و پارك جمشيديه و روز والينتاين امسال هم عالي بود كتاب ها و تقويم چند صد ساله
دوست دارم فائزه تو