رضای عزیرم مدت زیادی که چیزی ننوشتیم و این فدر تو خودمون غرق بودیم که یادمون رفته بود که دفتر خاطرات قشنگی هم اینجا داریم سوم اردیبهشت نامزدی ما بود از نه شب شروع شد و تا ÷نج صیح ادامه داشت به همه حیلی خوش گذشته بود اصلا باورم نمی شه که اینقدر سریع من فائزه جواب بدم و کمتر از دو ماه هم نامزدیمون باشه عکس ها خیلی قشنگ شد رضای من خیلی خوشحالم که بقیه سفر زندگیم رو باید با تو همراه باشم و با تو شادی ها و لحظه ها رو بگذرونم اون روزی که می خواستیم وسیله ها رو بخریم و اقعا خاطره عالیی شده چون اون روز خدا با اون بازون شدیدش رحمت و شادی و صمیمیت رو برای ما آورد     دوست دارم 
      
    
    Previous Posts
- این هم از اثر مثبت حمام کردن جوووووووووووووووووووو...
 - دیشب چهارشنبه سوری بود و برای من که سالهاست چهار ش...
 - سلام عزيرم ديشب و ديروز به من كه خيلي خوش گذشت خان...
 - ... دعوت ... جشن ... رقص ... آتیش ... هیاهو ... خو...
 - چه عكس هاي قشنگي گذاشتي خيلي عالي بود عزير خوش سلي...
 - ... و و قصه ما از اینجا شروع شد که ... آروم آر...
 - سلام سلام امروز جمعه 15/ 12/ 82 هست ما به عشق حلیم...
 - ای وای امتحان دارم درس هم نخوندم آی های وای (یعن...
 
Subscribe to
Comments [Atom]

0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home