جزیره

Sunday, March 14, 2004

چه عكس هاي قشنگي گذاشتي خيلي عالي بود عزير خوش سليقه من خيلي كيف كردم الان تو شركت هستم و قراره كه هفته آينده مرحله اول رو شروع كنيم حالا كدوم رستوران رو نمي دونم و چقدر زمان زود مي گذره يك ماه داره كم كم به دو تزديك مي شه از همين الان فكر كنيم ببينيم براي جشن دو ماهگي چه كنيم رضا جونم من مي خواهم براي عيد يك چيزي برات بخرم ولي نمي دونم چي عينك بخرم - بلوز بخرم - چه چيزي دوست داري برات بخرم يواشكي در ا گوشم بگو يك دسته گل پر از گل هاي سرخ دوستي رو به تو تقديم مي كنم از سليقه ات خيلي خيلي خوشم اومد و شديدا دلم خواست اي دلم اي لبم اي... چند تا نقطه بزارم نمي دونم مواظب خودت باش تا بعد سه مرحله تابستون به گشت و گذار هاي خوب برويم ...

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home